داستان های امام زمان(عج) (کودک و خرمافروش)

داستان های امام زمان(عج) (کودک و خرمافروش)

کودک و خرمافروش

در ايامي که حضرت علي (ع) زمامدار سرزمين اسلامي بود ، اغلب براي سرکشي به بازارها مي رفت و گاهي به کاسبها تذکراتي مي داد. روزي از بازار خرما فروشان گذر مي کرد ، دختر بچه اي ر ا ديد که گريه مي کند. ايستاد و علت گريه اش را پرسيد . او در جواب گفت : آقاي من يک درهم به من داد تا خرما بخرم. از اين کاسب خريدم و به خانه بردم قبول نکرد ، آورده ام که پس بدهم ، قبول نمي کند». حضرت به آن کاسب گفت : «اين دختر بچه ، خدمتکار است ، از خود اختياري ندارد ، خرما را بگير و پولش را به او برگردان » مرد از جا حرکت کرد و در مقابل کسبه و مردم ، با تمام دست به سينه ي حضرت علي (ع) زد که او را از جلو دکان خود رد کند . مردم گفتند : «چه مي کني ؟ او اميرالمؤمنين است ». مرد رنگش زرد شد و فورا خرماها را از دختر گرفت و پولش را پس داد و گفت : «اي اميرمؤمنان ! مرا ببخش و از من راضي باش». امام فرمود : «چيزي که مرا از تو راضي مي کند ، اين است که شيوه ي خود را اصلاح کني و ادب را رعايت نمايي ». (11)




:: برچسب‌ها: کودک و خرمافروش , کودک , خرمافروش , امام زمان , کودکی , کودکی امام زمان ,
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
نویسنده : سید محمد حسین هاشمی زاده
تاریخ : چهار شنبه 3 آبان 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
محمد کاشی زاده در تاریخ : 1391/6/9/4 - - گفته است :
با عرض سلام خدمت شما.وبلاگتون عالیه...
اگه خواستی به ما یک سر بزن.اگه دوست داشتی لگوی ما رادر وبلاگتان بگذارید. تازه اگه لگوی ما رو گذاشتی یک خبر بده تا من هم شما رو لینک کنیم.

kashizadeh4554.blogfa.com کویر سبز انتظار

برای يك بار پريدن ، هزار هزار بار فرو افتادم

هيچ وقت رازت رو به کسي نگو. وقتي خودت نميتوني حفظش کني
چطور انتظار داري کسي ديگه‌اي برات راز نگهداره

هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد، اما همه آنها دوست دارند به " بهشت " بروند...
اما ای انسانها... برای رفتن به " بهشت " ... اول باید مرد


یا علی...


<-CommentGAvator->
علی یلری در تاریخ : 1391/5/9/1 - - گفته است :
سلام
با معماهای قرانی در خدمت شما هستم هر هفته چهار شنبه ها با جوایز نفیس به قید قرعه...

<-CommentGAvator->
دختر ایرونی در تاریخ : 1391/4/31/6 - - گفته است :
سلام ببخشید دیر سرزدم منو خواستی بلینکی با اسم دختر ایرونی بلینک

<-CommentGAvator->
در مدار انتظار در تاریخ : 1391/4/25/0 - - گفته است :
سلام با مطلبي با عنوان رياست يازدهم به روز هستم ومنتظر حضور گرم شما در وبلاگ بنده شما با ارائه نظرات خود باعث خوشحالي ما ميشويد

<-CommentGAvator->
سعید در تاریخ : 1391/3/15/1 - - گفته است :
سلام

آپــــــــــــــم

<-CommentGAvator->
تاشان در تاریخ : 1391/3/12/5 - - گفته است :
سلام .
خدامرد نه بخاطر وضع قوانین تازه به این جهان می اید و نه بخاطر نابود کردن قانون موجود ، بلکهتنها به حمایت از قانون کیهانی الهی می پردازد و عدول از ان را جایز نمیداند . پیام او حاکی از امید ، اهتمام و رستگاری برای انانی است که در جستجوی خدایند . او یک نیروی غول اسای اتحاد دهنده است که فراتر از ایمان و اعتقادات فرقه ای عمل می کند و راهی برای رهائی از دام تعصبات فرقه ای و مذهبی نشان می دهد .
برکت باشد

<-CommentGAvator->
هیئت عشاق المهدی(عج)اهواز در تاریخ : 1391/2/29/5 - - گفته است :
يک نفر از حرص دنيا در تب است
يک نفر فکر غذاي امشب است
يک نفر از گشنگي نان مي مکد
يک نفر خون يتيمان مي مکد
يک نفر همواره راهش کج کند
يک نفر همواره راه حج کند
عده اي از رفتن خود شاکي اند
عده اي در مردي خود باقي اند
عده اي فکر گناه بعدي اند
عده اي در انتظار مهدي اند.
--------------------
اللهم عجل لوليک الفرج

<-CommentGAvator->
فرمانده عملیات در تاریخ : 1391/2/25/1 - - گفته است :
سلام همسنگر ولایی.
با جریان صهیونیستی توهین به مقدسات چه باید کرد؟
منتظر حضور حماسی شما هستم



<-CommentGAvator->
ک در تاریخ : 1391/2/24/0 - - گفته است :
سلام دوست خوبم با مطلب چطور میتوان از آینده یک رابطه باخیر شد؟ اپ کردملطف تشریف بیا ورید وبعد از مطالعه اظهار نظر کنید منتظرم مرسی [گل]

<-CommentGAvator->
فرمانده عملیات در تاریخ : 1391/2/14/4 - - گفته است :
سلام همسنگر.
سردار پابرهنه (علی چریک خمینی)، فرمانده ای که با پای برهنه درعملیات می جنگید؛
سردارشهید سبزعلی خداداد فرمانده تیپ مالک اشتر مریوان، گردان های مسلم و انصار لشکر۲۵کربلا + تصاویر منتشرنشده و یادداشت۱۷بندی
منتظر حضورتون هستم.



نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: